قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که تمام عمر
به انتظار تو در ایستگاه مانده ام
جهان در حسرت یک تک درخت توت می ماند
وشیطان استکان روح را سر می کشد یکجا
و بر ته مانده ی تن تهمت تابوت می ماند
***
آتش پر از قهر تو می گفت برو
جذبه ی چشم پر از مهر تو می گفت بایست
***
من اگر ما نشوم خویشتنم
تو اگر ما نشوی تنهایی
حمید مصدق
***
آسمان بوی اجابت می دهد
بس که قندیل دعاآویخته ست
***
ای که منع گریه ی بی اختیارم می کنی
گر بدانی حال من گریان شوی بی اختیار
***
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من و تو فاصله هاست
***
الفبای دلت را دوست دارم
همین حالا برایم نامه بنویس
***
ایجاز شاعرانه چشم تو تا کنون
ما را کشانده است به اعجازی از جنون
***
امشب به قصه دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
***
سیب سرخی را به من بخشید ورفت
عاقبت بر عشق من خندید ورفت
اشک در چشمان سردم حلقه زد
بی مروت گریه ام را دید و رفت
***
تو دریای من بودی آغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
***
تورا با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
***
ثواب روزه وحج قبول آن کس برد
که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد
***
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
***
جذاب ترین مرحله ای عشق همین است
از من تو همان چیز بخواهی که ندارم
***
چرا نمی شود بگویم از شما؟علامت سوال
نمی شود بگویم از شما چرا؟علامت سوال
مریم آریان
***
چادر سیاه روی سرت مثل این که ... آه
مهتاب می شوی وسط یک شب سیاه
علیرضا آزادی
***
چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی
از امتداد خسته ی کلاف بی عدالتی
سمیه آقایی
***
چون وا نمی کنی گره ای خود گره مباش
ابرو گشاده باش اگر دستت گشاده نیست
صائب تبریزی
***
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه ی تنهایی من می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد ومی گذرد
***
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
حافظ
***
دارد به جانم لرز می افتد رفیق انگار پائیزم
دارم شبیه برگهای زرد وخشک از شاخه می ریزم
سید محمدعلی آل مجتبی
***
دستم به ماه می رسد امشب اگر که عشق
دست مرا دوباره بگیرد مگر که عشق
عبدالمجید اجرایی
***
دارد تمام عشق من از دست می رود
انگیزه های زیستن از دست می رود
میثم امانی
***
زندگی گرمی دل های به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد همه در ها بسته است
فریدون مشیری
***
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم
فرخی یزدی
***
راستی ثانیه ها نامردند
گفته بودند که برمی گردند
برنگشتند وپس از رفتنشان
بی جهت عقربه ها می گردند
***
سراپا اگر زرد وپژمرده ایم
ولی دل به پائیز نسپرده ایم
قیصر امین پور
***
سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم
آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم
امام فخر رازی
***
شکست آخر سکوت خانه ی من
کسی در می زند ، عشق است شاید
محمد رضا مهدی زاده
***
شوق شهرت رفت و مرگ آرزوها هم که مرد
موی کم کم شد سپید از خواب بیدارم کنید
معین کرمانشاهی
***
طبق قانون مصوب شده در چشمانت
باید یک عمر بمانند در چشمانت
حامد ابراهیمی
***
طاقت ز کفم رفت وندانم چه کنم
یادش همه شب در دل غمگین دارم
امام خمینی
***
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست
حمید مصدق
***
عاشقان را بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
معین کرمانشاهی
***
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود
سعدی
***
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
خلیل ذکاوت
***
عمری به جز بیهوده سر کردن نکردیم
تقویم ها گفتند وما باور نکردیم
قیصر امین پور
***
فریاد که گر تشنه در این شهر بمیرم
جز دیده کس آبی به لب من نچکاند
خواجوی کرمانی
***
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من وتوست
هوشنگ ابتهاج
***
گویند دل به آن بت نامهربان نده
دل آن زمان ربود که نامهربان نبود
اصلی قمی
***
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
حمید مصدق
***
گرچه یاران همه از شادی ما غمگینند
باز شادیم که یاران ز غم ما شادند
قیصرامین پور
***
می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق می شود
خلیل ذکاوت
***
می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد
امیر خسرو دهلوی
***
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
حامدابراهیمی
***
مگرجانی که هر گاه آمدی ناگه برون رفتی؟
مگر عمری که هر گه می روی دیگر نمی آیی؟
هلالی جغتایی
***
نشود فاش کسی آنچه میان من وتوست
تا اشارات نظر نامه رسان من وتوست
هوشنگ ابتهاج
***
وارث تمام اضطراب های من سلام
لیلی قشنگ خواب های من سلام
فرهاد احمدی
***
هرچند موثر است باران
تا دانه نیفکنی نروید
سعدی
***
یک سال دیگر آمد ودنیا عوض نشد
چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد
میثم امانی